امیر علی شبانیامیر علی شبانی، تا این لحظه: 9 سال و 19 روز سن داره

امیر علی عشق مامان و بابا

تولدت مبارک

امیرعلی شماروبه صرف چای دعوت میکنه

آخ جون دوستام میان با هم چای بخوریم   پس کی میان  چرایه فنجون کمه ؟برم بیارمش آوردم بفرمایید چای    پنج تا فنجون دیگه دارم بریزم؟ چقدر چایی خوردن از دست پسرگلم چسبید بببه به  ...
18 شهريور 1394

حمام رفتن قند عسلم امیرعلی در4 ماه و18روزگیت

جیگرکم کلی با اردکها  بازی کردی  گاهی هم سرمیخوردی و من میگرفتمت   اینجابا نگاهت میگفتی بسه دیگه   قندعسلم قربون نگاه کردنت برم اینجابا نگاهت میگفتی خسته شدم   عافیت باشه شاه پسرم   ...
18 شهريور 1394

اولین روزی که از بیمارستان ترخیص شدی

پسر گلم اولین روز ترخیص از بیمارستان الزهرا قم را بهت تبریک میگم فدای قدمهای مهربانت بشم، خوش قدم باشی و عاقبت بخیر بشی و در تمام مراحل زندگی موفق و موید باشی ازروزی که صدایت دروجودم طنین اندازشد .شتاب تپیدن قلبم روبه فزونی یافت امروزثانیه هانام تورافریاد میزنندومن وباباجون دراوج عشق خودمان رادرپستوی زمان تنهاحس نمیکنیم  فدای چشمک زدنت بشم                                       اینجابغل پدرجون هستی براعاقبت یه خیریت دعاکرد ...
2 ارديبهشت 1394

امیر علی جونم امروز متولد شد

هو العزیز   سلام امیرعلی خوشكل مامان وبابا بالاخره انتظارم به سر رسيد و باقدمهاي كوچكت اومدي پيشمون  نور چشم مامان و بابا  امیرعلی  1 اردیبهشت ساعت 9:45سال 1394 پسر گلم تو زایشگاه الزهرا(س)به دنیا اومد  عزيزم نميدوني چه احساس قشنگي داشتم وقتي گذاشته بودنت بين يه پارچه سبزمامان جون صورت سفيدت كه مثل ماه زيبا و موهاي نازت كه مثل شب سياه بود دور صورت سفيدت رو گرفته بود هنوزموهات خيس بود چشمات باز بود مثل دوتا ستاره ميدرخشيدن وقتي صورت خوشكلت رو چسبوندن به صورتم چشمام رو بستم و تو دلم هزاران هزار بار خداروشكر كردم كه   ثمرعشقمون سالمه همه درد و عذابي كه اونشب كشي...
1 ارديبهشت 1394